[B25] زن در سنگ نوشته های ساسانی (ناهید زندی)

آدرس این مقاله  در فراز  :        Afraz.blogsky.com/0000/00/00/post-25

منبع  :  تارنمای ایران بوم  بخش تاریخ باستان

توضیح : 11 قطعه

 

(B25-1)

برپایه نوشته‌های بازمانده از ایران کهن می توان تا اندازه‌ای به ارزش و جایگاه زن در جامعه پی برد، اگر چه اسناد بر جا مانده بیشتر بیانگر موقعیت زنان پادشاهان، درباریان و اشراف زادگان است و کمتر می‌توان با بهره‌گیری از آن از موقعیت اجتماعی زنان عادی آگاه شد ولی ازخلال آن تصویری هرچند مبهم از بانوان ایرانی هویدا می‌شود. اگر نگاهی به جوامع دیگر در همان روزگار بیفکنیم و  آن‌ها را با ایران به مقایسه بنشینیم شاید بتوان به راحتی برای زن در ایران کهن جایگاه نسبتا خوبی متصور شد.

در اوستا از زن و مرد در کنار هم سخن به میان می آید: "اینک فروشی همه ی اشَوَن مردان و اشَوَن زنان را می‌ستاییم که روان‌هایشان سزاوار ستایش و فروشی هایشان شایسته‌ی دادخواهی است.

اینک فروشی همۀ اشون مردان و اشون زنان را می‌ستاییم؛ فروشی آنان که اهوره مزدای ِ اشون، ستایشگرانشان را پاداش بخشد.

ما از زرتشت شنیدیم که اوخود نخستین و بهترین آموزگار دین اهورایی است. (فروردین یشت،کرده 31،بند148)       

درایران باستان بانوان ایزد ویژه‌ای به نام« اردوی سوراناهیتا» داشته‌اند که بخشی از اوستا( آبان یشت) به نام او سروده شده است.از دیگر ایزد بانوان می‌توان به« چیستا»، ایزد دانایی اشاره کرد که دین یشت برای او سروده شده است.

در میان امشاسپندان سه تن از آنان شخصیت مردانه دارند و سه تن دیگر زن هستند:

-         سپندارمذ، فرشته زن و زمین

-         امرداد، ایزدبانوی جاودانگی و بی مرگی و نگهبان گیاهان

-         خرداد، ایزدبانوی کمال و رسایی و نگهبان آب (حجازی،1385 :56-60)

(B25-2)

در تاریخ اساطیری ایران زنانی چون گردآفرید و بانو گشسب نماد دلیری و شجاعت زنان هستند.با نگاهی به گل نوشته‌های باروی تخت جمشید نقش ِ برجسته‌ی زنان در هم دوشی و همراهی با مردان به راحتی قابل تشخیص است.در دربار شاهان گاه حتی جایگاه اجتماعی فرزند وابسته به پاکی نژاد مادر او بوده است وپیشینه‌ی خانوادگی مادر در قدرت یافتن پسر تاثیر به سزایی داشته است.نمونه این مساله را در پذیرفته شدن کوروش دوم هخامنشی در میان مادها به سبب نسبت خانوادگی مادرش ماندانا با آنان، می توان مشاهده کرد. بابک پسر ساسان نیز کامیابی خود و خاندانش را بیش از شرایط پدر مدیون خانواده‌ی مادرش بود، چراکه او از خاندان بازرنگی فارس بود و اردشیر بابکان پیشرفت خود را از این خانواده آغاز کرد وبرپایه روایت‌های موجود پس از ازدواج با دختر اردوان پنجم-آخرین پادشاهاشکانی قدرت خود را استوار کرد. حتی اگر این روایت را نادرست و ساختگی بدانیم، نکته جالب کسب مشروعیت از راه دختر پادشاه پیشین است.

ردپای زنان را در امور سیاسی نیز می توان دید،آنان گذشته از نقش رایزنی که بر عهده داشته اند گاه بر تخت پادشاهی تکیه زده‌اند.از میان زنانی که با تدبیرشان در اداره امور ایرانشهرو جلوگیری از درگیری‌های معمول درباری توانسته‌اند یکپارچگی ایران را هرچند برای روزگاری کوتاه حفظ کنند، می‌توان به مادر شاپور دوم اشاره کرد  که پیش از زاده شدن او،تا رسیدنش به سن قانونی برای سلطنت، عهده دار مقام نیابت او بوده است. " پس از مرگ یزدگرد دوم بین دو پسر او- هرمزسوم وپیروز- جنگ در گرفت و در مدت جنگ این دو شاهزاده مادرشان که« دینگ» نام داشت در تیسفون سلطنت می‌کرد." (کریستینسن،1382: 209)

پادشاهی دختران خسروپرویز پوران دخت و آذرمیدخت نیز نمونه‌های روشنی از قدرت زن ایرانی است. بااین که برخی بر این باورند که به سبب نبود مردی از خاندان ساسان جامعه ناچار پادشاهی آنان را پذیرفته است، در مدت یک سال و چهار ماه پادشاهی پوران دخت و حکومت تقریبا شش ماهه آذرمیدخت تدبیر و کاردانی آنان به اثبات رسیده است.

(B25-3)

"پوران دخت در زمینه‌ی سیاست خارجی نیز میانه روی و واقع بینی بسیار از خود ابراز داشته و صلیبی که حضرت عیسی را بر آن کشیده بودند و برای به دست آوردن آن اختلاف ها در گرفته بود به بزرگ منشی و تدبیر به روم فرستاد..."(حجازی،1385: 205)

در شاهنامه نیز ابیاتی مبنی بر تدبیر و دادگری وی آمده است:

"چنین گفت پس دخت پوران که من      نخواهم پراکندن انجمن

کسی را که درویش باشد به گنج          توانگر کنم، تا نماند به رنج

مبادا ز گیتی کسی مستمند                  که از دردِ او برمن آید گزند

زکشور کنم دور بدخواه را                 برآیین ِ شاهان کنم گاه را"

(فردوسی،1387،جلد5، 473)

   در بررسی نقش و جایگاه زن در تاریخ و فرهنگ ایران در دوران ساسانیان یکی از منابع مهم سنگ نوشته‌ها و سنگ نگاره‌های بازمانده از آن روزگار است و از آن میان شاید یکی از باارزش ترین‌ها سنگ نوشته‌ی شاپور باشد.

سنگ نوشته‌ی شاپور یکم در کعبه زرتشت: (ŠKZ)

به دستور شاپور اول سنگ نوشته‌ای در کعبه زرتشت در نقش رستم به نگارش در آمده است." نگارش پهلوی کتیبه با35سطر بر دیوار شرقی، نگارش پارتی با30سطر بردیوار غربی و نگارش یونانی آن با70سطر بردیوار جنوبی حک شده است." (اکبرزاده،1385: 16)

(B25-4)

ارزشمندی این نوشته گذشته از دیدگاه زبانشناختی به چند دلیل است:

-         از دیدگاه نسب شناسی: این نوشته به معرفی شاپور و خانواده اش پرداخته است،از اعضای خاندان سلطنتی نام برده ولقب برخی از آنان را ذکر کرده است،نام های خاص ذکر شده در این نوشته نیز دارای اهمیت بسیار است.

-         از دیدگاه تاریخی: این نوشته به بیان جنگ‌های ایران و روم می‌پردازد"شرح لشکرکشی شاپور علیه رومیان در زمان گردیانوس واز میان رفتن او وسپس جانشینی فلیپ و پذیرش باج ایرانیان، دومین لشکرکشی شاپور علیه رومیان و برشمردن سرزمین‌هایی که به تصرف در می‌آید و سومین لشکرکشی که به اسارت والریانوس امپراتور روم منجر شد." (اکبرزاده،1385: 16)

-         از دیدگاه جغرافیایی: در این نوشته از استان‌هایی نام برده شده که به فرمان شاپور گردن نهاده بودند. بهره گیری از واژه ی «انیران» که نشان از گسترش قلمرو ایران در خارج از مرزها است،برای نخستین بار در این سنگ نوشته به چشم می خورد(نصرا...زاده، 1384: 27) با واژه‌ی« ایرانشهر» نیز برای نخستین بار مواجه می شویم "ساسانیان برای نخستین بار به جهت مشروعیت بخشیدن به خود به عنوان وارثان نیاکانشان و جانشین شاهان اسطوره ای و نیز پیروان دین زرتشت وارد ادبیات کتیبه‌ای کردند."(نصرا...زاده، 1384: 28)

-         از دیدگاه سازمان‌های اداری و نهادها و برخی آیین‌ها از جمله وقف و نذر:شاپور از     آتشکده‌هایی سخن می گوید که برای شادی روان خود و خانواده اش بنا نهاده است.

اما آن‌چه در این نوشتار به اهمیت آن پرداخته می‌شود نام بردن از زنان در این سنگ نوشته است.چرا که تنها سنگ نوشته‌ای است که از شانزده زن نام برده و"حضور شانزده زن در کتیبه‌ی شاپور نشانگر اهمیت و نقش مهم اینان در این دوره و در طول تاریخ ساسانی است." (نصرا...زاده،1384: 30)

زنانی که در این سنگ نوشته از آنان نام برده شده است همه از خاندان سلطنتی هستند و باالقابی چون شهبانوی کشور، شهبانوی شهبانوها)،شهبانو و بانو به جایگاه اجتماعی آنان اشاره می‌شود.

(B25-5)

در این فهرست تنها بانویی که به عنوان شهبانوی کشور معرفی می‌شود«خورانزیم» است،از آذراناهید و دینگ بابکان به عنوان شهبانوی شهبانوها یاد می‌شود، استخریاد، دینگ شهبانوی میشان و شاپور دختگ شهبانوی سکاها لقب شهبانو داشته‌اند. چشمگ بانو و مورود بانو لقب بانو را دارا بوده‌اند.شاید بهتر باشد به همان ترتیبی که در سنگ نوشته از این زنان نام برده می شود به معرفی کوتاهی از هر یک از آنان بسنده شود.

ذر اناهید،شهبانوی شهبانوان،دختر ما [شاپور یکم]

 شاپور نام این دخترش را پس از نام خود وپیش از نام پسرانش آورده است و از آتشکده‌ای نام می برد که به نام او ساخته است" آتشی معروف به آذر-آناهید برای[آمرزش] روان و نیکنامی دخترمان آذر-آناهید" (اکبرزاده،1382: 43)

در فهرست کسانی که شاپور نذورات روزانه برای آنان در نظر گرفته است نیز به نام این بانوی بزرگ برمی خوریم. "عنوان شهبانوی شهبانوان باعث شده تا محققان او را همسر شاهپور اول نیز بدانند..." اما برخی بر این باورند که "چنین عنوان هایی در این فهرست بیشتر رتبه اجتماعی را نشان می دهند تا وابستگی خانوادگی. از این رو نمی‌تواند همسر پدرش باشد." (نصرا...زاده، 1384: 37و38)

کریستینسن معتقد است:" نام این ملکه بستگی نزدیک و تعلق خاندان ساسانی را به معبد اناهید استخر به خاطر می آورد." (کریستینسن،1382: 166)

پوران فرخزاد در معرفی او می نویسد: " نام این مهین بانوی ارجمند ایرانی نه تنها در کتیبه ی کعبه ی زرتشت که مدرکی تاریخی است آمده بلکه در روایت های کتبی و شفاهی دیگر نیز آمده است و در همه جا به آزرم و احترام از او یادآور شده است." وی بر این باور است که شاپور شهر «بی شاپور» را  به نام و پاسداشت این ملکه بزرگ برپای کرده است . (فرخزاد،1378،جلدیک : 119)

برخی بانویی را که در نقش برجسته ی تنگ قندیل در بیشاپور به تصویر کشیده شده است همان آذر اناهید دانسته اند.

(B25-6)

خورانزیم شهبانوی کشور

خورانزیم تنها بانویی است که لقب « شهبانوی کشور » را داراست ، او احتمالا همسر شاپور و مادر « ورازدخت » است ، برخی چون هنینگ بر این باورند که لقب شهبانوی کشور را از آن رو به دست آورده است که مادر هرمز اردشیر است ( نصرالله زاده ، 1384 : 17 )

در دانشنامه زبان او را ملکه ی استخر معرفی کرده اند که " بانویی نژاده از دودمان فرمانروایان پیشین پارسی به دوران ساسانیان بود که به نام خانوادگی اش جلوه ای تازه بخشید . "( فرخزاد، 1378 ، ج 1 : 780 )

دینگ شهبانو

این بانو که نامش پیش از بهرام گیلان شاه و جزء درباریان شاپورآمده است و از جمله-ی کسانی است که نذورات روزانه برای شادی روانشان تعلق می گرفته است .

نام دینگ در این سنگ نوشته چهار بار آمده است : دو بار در میان درباریان اردشیر که یکی نام مادر بابک است ، دیگری دختر بابک که با فرنام « شهبانوی شهبانوها » از او یاد می شود و آخرین بار از دینگ شهبانوی میشان سخن به میان آمده است. از آن جا که مادر بابک هیچ لقبی ندارد و لقب دختر بابک شهبانوی شهبانوها است احتمالا این باید همسر شاپور میشان شاه باشد.

دینگ شهبانوی میشان[ صاحب ] دستگرد شاهپور

نصرالله زاده جایگاه او را نشانگر قدرت او می داند که با قدرت شاهان تابع شاهنشاه برابر است ( نصرالله زاده ، 1384 : 120 )

"او به سبب شایستگی بسیاری که از خود نشان داده بود ، پس از مرگ همسرش به نام ملکه ی میشان به حکومت نشست و منطقه ی میشان در دوران حکومت او از آرامش و رفاه چشم گیری بهره مند بود . پسر دینک نیز به نام « آذرفرنبغ » پس از او به فرمانروایی میشان رسید . " ( فرخزاد، 1378: 892) اما نصرالله زاده معتقد است آذرفرنبغ فرزند دینک نمی تواند باشد. " به رسم جانشینی انتظار می رود که پس از شاهپور میشان شاه و همسرش دینک ، یکی از 6 پسر او بر میشان شاه بشوند. اما چنین امری رخ نداده است . هویت و تبار آذرفرنبغ بر ما شناخته نیست . " ( نصرالله زاده ، 1384 : 40 )

(B25-7)

شاپور دختک سکان شهبانو 

 شاپور دختک همسر نرسی شاه سکاها است که در 262م بر سکستان حکومت می کرد. "در نقش برجسته نرسی در نقش رستم زنی است که همگان او را ایزدبانو آناهید می‌دانند. اما شهبازی که بیشتر نقش برجسته ها را صحنه ی طبیعی زندگی می داند ، این زن را همان شاهپور دختگ همسر نرسی    می داند . به نظر شهبازی این همسر نرسی بوده که بزرگان و اشراف را گرد آورده تا حمایت خود را از نرسی اعلام کنند و از آنجایی که یک تصویر منفرد از او در نقش برجسته پیروزی شاهپور اول در دارابگرد به پیدایی آمده نشان می دهد این زن صاحب موقعیت سیاسی خوب و نفوذ فراوان بوده است . از این رو، در نقش برجسته نقش رستم در حال اعطا  حلقه قدرت به نرسی است که در به قدرت رسانیدن او سهیم بوده است. "( نصرالله زاده ، 1384 : 157 )

نرسه دخت سکان بانو

نرسه دخت احتمالا همسر دیگر نرسی است .

چشمگ بانو 

" ژینیو او را زنی از همراهان درباری اردشیر می داند . و شومون او را یکی از زنان دوم اردشیر اول می داند و او را هم ردیف مورود بانو می داند که هر دو عنوانی مشابه دارند."  ( نصرالله زاده ، 1384 : 113 )

مورود بانو، مادر شاهپور اول

" نام مورودبانو نه فقط او را مادر شاهپور نشان می دهد بلکه غیر مستقیم او را همسر اردشیر نیز معرفی می کند." ( نصرالله زاده ، 1384 : 184 ) در ترجمه ای از پهلوی اشکانی نام او «مردودبانو» آمده است. ( اکبرزاده، 1382: 43 )

رود دخت ، دختر انوشگ 

اوتنها بانویی است که لقب شاهزاده یا شاهدخت دارد. " به سبب جایگاهی که نام رود دخت آمده یعنی در کنار مورود مادر شاهپور اول و نرسی و پیروز ویسپوهر، که برادر شاهپور اول هستند، می توان احتمال داد که رود دخت دختر اردشیر اول و خواهر شاهپور اول باشد." ( نصرالله زاده، 1384 : 123 )

در نسب شناسی دوره ی ساسانی که معمولا فرزندان نسب از پدر می برند شاید کمی عجیب باشد که رود دخت از مادرش انوشگ و ورازدخت از مادرش خورانزیم نسب می‌برند!

(B25-8)

ورازدخت دختر خورانزیم

تنها چیزی که درباره ی وی روشن است اینکه او نیز چون رود دخت نسب از مادر می‌برد و به سبب نداشتن لقب اشرافی وی از فرزندان شاهپور محسوب نمی شود و بحث درباره ی کیستی وی همواره ادامه دارد .

استخر یاد شهبانو 

این شهبانو احتمالا همسر شاپور اول است. " اهمیت شهبانو استخر یاد به خاستگاه اصلی ساسانیان یعنی شهر استخر برمی گردد . آن ها از زمان ساسان به سبب متولی گری معبد آناهید با این شهر وابسته بودند. " ( نصرالله زاده، 1384 : 70 )

شاهپور دختگ ، دختر شاهپور میشان شاه

شاهپور دختگ فرزند هفتم شاهپور میشان شاه و هشتمین نوه از 9 نوه ی شاهپور اول است که نامشان در این سنگ نوشته آمده است و مادرش دینگ شهبانوی میشان دستگرد شاهپور است . ( نصرالله زاده، 1384: 153)

هرمزد دختگ، دختر شکان شاه

او دختر نرسی و نوه  شاپور اول است، " در زمان نوشته شدن کتیبه او تنها فرزند نرسی اول بوده است و هنوز هرمز ( هرمز دوم بعدی ) به دنیا نیامده بود. این که کدام یک از دو همسر نرسی، یعنی شاهپور دختگ، شهبانوی سکاها و نرسی دخت بانوی سکاها مادر اوست از کتیبه مشخص نمی شود."   (نصرالله زاده، 1384 : 77 )

 دینگ مادر بابک شاه

دینگ مادر بابک همسر ساسان از خاندان بازرنگی فارس بود اما در فهرست در باریان هیچ عنوان لقبی ندارد.

فرخزاد معتقد است :"دینگ نزدیک به یک صد سال زندگی کرد و نامش در جشن های تاجگذاری   نواده اش اردشیر اول در صدر جای دارد." (فرخزاد ،1378 :898)

برخی منابع اسلامی همسر ساسان "رام بهشت" از خاندان بازرنگی معرفی کرده اند.

(B25-9)

رودک مادر اردشیر شاهنشاه   

همان گونه که از متن سنگ نوشته برمی آید او مادر اردشیر اول است بر این پایه باید همسر پاپک باشد . درباره ی او در کتاب نام تبارشناسی ساسانیان و دیگر منابع کمتر مطلبی یافت می شود تنها در دانشنامه زنان اشاره ای کوتاه به زندگی و شخصیت او می‌شود: " در تمامی حوادثی که به پیروزی اردشیر اول و سازمند شدن سلسله پارسی ساسانی انجامید ، دخالت مستقیم داشت . روتک عمر زیادی کرد و نامش در شمارگان مهمانان جشن پادشاهی پسرش اردشیر اول ساسانی دیده می شود." ( ؟ )     ( فرخزاد، 1378 : 938و 939 )

دینگ بابکان شهبانوی شهبانوها 

نام او در میان درباریان اردشیر اول آمده است . باتوجه به این که در متن سنگ نوشته او دختر بابک معرفی می شود باید خواهر اردشیر باشد ولی لقب « شهبانوی شهبانوها » سبب شده او را همسر اردشیر بدانند. "در نقش برجسته اردشیر در نقش رجب که در حال گرفتن حلقه ی قدرت از اهورامزدا است دو زن وجود دارند ( سمت راست نقش برجسته ) هینتس معتقد است که زن انتهایی در سمت راست همین دینگ است." ( نصرالله زاده، 1384 : 120 )

مهری که کریستینسن متعلق به دینگ همسریزدگرد دوم که برای مدت کوتاهی در تیسفون حکومت داشته است می داند (کریستینسن ،1382: 209) نصرالله زاده مربوط به دینگ دختر بابک می داند. (نصرالله زاده،1384: 245)

آخرین بانوی ساسانی که درسنگ نوشته ی شاپور از او نام برده شده است ذینگ شهبانوی میشان شاه است که پیشتر به وی پرداخته شد.

(B25-10)

در سنگ نوشته های کرتیر در سه سنگ نوشته ی سرمشهد (KSM)، کعبه زرتشت (KKZ ) و نقش رستم (KNRM) وی می‌گوید:" او مرا آئین بد و حاکم ( خلیفه ) آذر آناهید – اردشیر و بانو آناهید در استخر کرد."  ( اکبرزاده، 1385: 88 و 104 )

اکبرزاده از قول ژینیو آورده است : « این نام مرکب نمی تواند چندان به ایزدبانو آناهیتا برگردد... » وی او را با آذر – آناهید دختر شاپور اول یکی می پندارد . ( اکبرزاده ، 1385 : 64 و 165 )

گذشته از آن در معراج کرتیر به« زنی نجیب و با وجاهت » اشاره می شود. "زنی که به دیدار « کرتیر جفت » می آید، بی گمان  « دین» اوست که نجابت بی همتای آن ( زن ) گواهی بر پارسایی    بی همتای کرتیر دارد." ( اکبرزاده، 1385 : 191 به نقل از مکنزی ) به هر روی همراهی یک زن در معراج کرتیر نشان از جایگاه زن  در دربار ساسانی دارد .

در سنگ نوشته ی نرسی در پایکولی (NPI ) از ایزدبانو آناهیتا سخن به میان می آید که در کنار اورمزد و دیگر ایزدان قرار دارد . "[ و باشد که او نگهدارد ایران] شهر را درست ( ؟ ) تا فرجام و هنگامی که ما دیدیم آن پرورده ( نامه ) را، پس نام اورمزد و همه ی ایزدان و بانو آناهیتا،از ارمنستان بسوی ایران شهر آمدیم . " ( اکبرزاده و طاووسی ، 1385 : 72 ) در این نوشته ایزدبانو آناهیتا از جایگاه بالایی برخوردار است چرا که تنها ایزدی است که از او نام برده شده است.

علاوه بر اینها در سنگ مزارهایی که از اواخر دوره ی ساسانی و اوایل دوران اسلامی بر جای مانده است نیز به نام زنانی اشاره می شود که دیگران برای آن ها بنای یادبود ساخته اند.

در جنوب کازرون، میان بالاده و دره ی میدانک سنگ نوشته ای به خط پهلوی متصل پیدا شده است    (KAZ.I) که بنای یادبود زنی به نام « آبان دخت » دختر رمک است.

(B25-11)

در جنوب شرقی کازرون سنگ نوشته ای متعلق به سال 93 و 94 یزگردی ( 725 م ) پیدا شده است  (KAZ.II) که یادبودی برای بانویی به نام « نیک زاد » دختر مهرین شاد در گذشته به سپندارمذ ماه سال 93 یزگردی و بانویی به نام « برزیدگ » دختر جمان گشنسب درگذشته به خردادماه 94 یزگردی است. ( اکبرزاده، 1385 : 48 تا 53 )

بر پایه ی سنگ نوشتۀ (KAZIV ) مردی دستور ساخت گوردخمه‌ای برای «آناهید پیروز»  (اپرویز آناهید) را داده است. (اکبرزاده – طاووسی /1385: 174 )

سنگ نوشته ای در 6 سطر متعلق به سال 779 م که در دهکده ی تومین استان شانسی کشور چین پیدا شده است . این کتیبه که یادبودی برای دختری به نام ماسیش که احتمالا از بزرگ زادگان روزگار ساسانی و از خاندان سورن بوده و پدرش در چین مقام نظامی داشته است به دو زبان پهلوی و چینی نوشته شده است . ( اکبرزاده ، 1385 : 59 و 60 )

 به هر روی زنان در روزگار ساسانی از چنان ارزش و جایگاهی برخوردار هستند که نامشان در سنگ نوشته های پادشاهان آورده می شود و برایشان سنگ مزار و بنای یادبود می سازند. این در نوشتار تنها به مرور نام چند تن از آنان پرداخته شده است .

 
منابع و ماخذ:

-         نصرالله زاده ، سیروس. 1384 ، نام تبارشناسی ساسانیان از آغاز تا هرمزدوم،انتشارات پژوهشکده زبان و گویش

-         اکبرزاده، داریوش ، محمود طاووسی . 1385 ، کتیبه فارسی میانه ، نشرنقش هستی

-         اکبرزاده، داریوش. 1385، سنگ نبشته های کرتیر موبدان موبد ، نشر پازینه

-         اکبرزاده، داریوش. 1382 ، کتیبه های پهلوی اشکانی، نشر پازینه